چگونه ارزشهای اخلاقی دانش آموزان را رشد دهیم ؟

نتیجه تصویری برای دانش آموز

یکی از روش های که برای رشد ارزش های اخلاقی دانش آموزان مطرح شده ، این است که یک بحران اخلاقی را بدون محدودیت از پیش تعیین شده به بحث بگذاریم.در این رویکرد، نقش معلم یا مربی یک نقش انتقادی است، معلم دانش آموزان را به مناظره کلامی تشویق می کند، بویژه طی مراحل اولیه گفت وگوی گروهی در همین فرایند بحث و مناظره گروهی، معلم باید قادر باشد تا براساس شناخت کاملی که از خصوصیات مراحل تحول اخلاقی کودکان دارد سطوح مختلف استدلال های اخلاقی را مستقر کند، معلم می تواند بر اساس ابهاماتی که در تعیین و تقسیم بندی دانش آموزان به مراحل اخلاقی در ذهن دارد سؤالات دیگری را برای آن دسته از دانش آموزانی که در وضعیت بینابینی و مبهمی قرار دارند، طرح کند تا با تصریح بیشتری به تراز استدلالی او بپردازند، نقش معلم یا مربی بسیار واجد اهمیت است، او نباید جلوتر از دانش آموزان گامی برداشته و یا استدلالی را پیش کشد، او فقط هدایتگر غیرمستقیم و تصریح کننده استدلال های کودکان برای بیان صحیح استدلال خودشان است.

اصول زیر در این نوع آموزش بایدرعایت شود :
1- آموزش مفاهیم اخلاقی باید متناسب با قابلیت ها و ظرفیت های شناختی و سطح استدلال قضاوت اخلاقی دانش آموزان باشد.

2-آموزش مفاهیم اخلاقی باید در موقعیت های طبیعی و با استفاده از حوادث و رویدادها و مضامینی باشد که در نزد کودک از نظر ارتباط با زندگی روزمره او، فرهنگ و محیط او بیگانه و دور از واقعیت نباشد.

3-به کودکان فرصت داده شود تا به طور خود انگیخته رفتار مطلوب را مشاهده و تمرین کنند.

4-کودکان باید نسبت به رفتار اخلاقی که از آنان انتظار داریم شناخت کافی داشته باشند. معلمان باید در رفتار و الگوهای اخلاقی که قصد معرفی و آموزش به کودکان را دارند ثابت قدم باشند.

5-در ارائه الگوهای مورد تقلید کودک سعی کنیم مواردی را بگنجانیم که کودک خود به خودی به آنها نیاز دارد، زیرا کودکان از الگوهایی تقلید می کنند که در رفع نیازهای سنی و انگیزشی آنها مؤثر واقع شوند.

6-حد فراگیری مفاهیم اخلاقی هر کودک خود اوست. زمان و نیرویی که کودک در درونی کردن مفاهیم اخلاقی نیاز دارد به مراتب بیشتر از زمان و نیرویی است که از طریق آموزش های برنامه ریزی شده و تحمیلی به اجرا درمی آید.

7-آموزش مفاهیم اخلاقی هرگز در یک بعد متمرکز نمی شود، بلکه همواره جنبه های عقلانی، عاطفی، اجتماعی و جسمی با نوعی درآمیختگی یکپارچه ای همراه هستند.

8-از آنجا که در یک فضای سالم، اخلاقی، منبع اقتدار و اعمال دستورات اخلاقی از عدالت نشأت می گیرد معلم در این شرایط به منزله فردی است که واجد این منبع بوده و کودکان به دیده احترام و ترس توأمان، او را سرمشق و الگوی رفتارهای اخلاقی خود قرار می دهند.

9-ترتیب دادن بازی های متنوع و توأم با هدف های غیرمستقیم اخلاقی که از جانب خود کودکان به اجرا درمی آید، نقش مؤثری در درونی کردن ارزش های اخلاقی دارد، نحوه رعایت عدالت در بازی همیاری و همکاری در میدان بازی، همدردی و همدلی احساسی و عاطفی بین بازیکنان و همه و همه عناصری است که در پرورش خصوصیات اخلاقی کودکان نقش دارد.

10-برای پرورش اخلاقی لازم است که شیوه های زندگی وعقاید پیامبران و امامان، مصلحان و مردان بزرگ و برجسته ای که در تاریخ تکامل بشریت نقش تعیین کننده داشته اند را به صورت خوشایند و متناسب با درک و فهم کودکان ارائه دهیم.

11-در کلاس اخلاق از هیچ گونه کتاب درسی استفاده نکنید و بیشتر از طریق بیان مطالب و داستان ها و نمایشنامه هایی که به نحوی مسائل اخلاقی و ارزشی در آن طرح شده است مباحث اخلاقی را مطرح کنید. 12-برای هماهنگ کردن روش ها، توصیه های تربیتی خود را به خانواده از طریق انتشار خبرنامه مدرسه انجام دهید و از این طریق آنان را از اقدامات، روش ها و نظرات خودتان مطلع کنید و با تشکیل جلسات مشترک اولیا و مربیان این مسائل را منتقل کنید.

آشنا سازی دانش آموزان با فرهنگ احترام به بزرگسالان


نتیجه تصویری برای احترام به والدین

چگونه می توان دانش آموزان را با فرهنگ احترام به بزرگسالان و علی الخصوص والدین آشنا کرد؟     
یکی از مشکلات تربیتی جوامع حاضر، مشکل قصور یا عدم احترام کودکان نسبت به بزرگسالان است. متاسفانه این مشکل با پیشرفت جوامع و در فضای فرهنگی معاصر شدیدتر نیز شده است. با توجه به تاثیر این موضوع بر تعلیم و تربیت صحیح کودکان، ارائه راهکارهایی برای برون رفت از آن ضروری است. برای رفع این مشکل باید در ابتدا به ریشه یابی این مشکل در خانواده پرداخت، چرا که خانواده اولین محیطی است که کودک بر پایه تقلید و اقتباس، به امر یادگیری و آموختن می پردازد. در مرحله بعدی مدرسه و مربیان مدارس، به عنوان تأثیرگذارترین دستگاه تربیتی، می توانند در برخوردهای خود احترام به دیگران را به کودکان آموزش دهند.

الف) تأثیر خانواده و والدین     
کودک از هنگام تولد با اولین محیط اجتماعی یعنی خانواده رو به رو می شود. او در این زمان، معیار مشخصی از بد و خوب ندارد. او بتدریج با اعضای این جامعه کوچک و رفتارهایی که آنها دارند آشنا می شود. اگر کودک از همان ابتدا احساس کند که در این محیط اجتماعی کوچک، احترام افراد محفوظ است، توهین و تحقیر در کار نیست، بزرگتر به کوچکتر و کوچکتر به بزرگتر احترام می گذارد، کم کم علاوه بر این که اهمیت احترام گذاری را درک می کند، خود به خود انسانی محترم و با شخصیت نیز بار خواهد آمد. اگر والدین می خواهند که فرزندانشان به آنها توهین نکنند، خودشان نیز باید به فرزندانشان توهین نکنند.
متاسفانه بسیاری از پدران و مادران توقع دارند فرزندشان کاملاً احترام آنان را نگه دارد، در حالی که خود هرگز به فکر احترام و شخصیت او نیستند؛ دائم او را در برابر دوست، همکار و همکلاسی اش، سرزنش و تحقیر می کنند. غالب رفتارهای آدمی بر اساس یادگیری است و پایدارترین یادگیری ها، یادگیری مشاهده ای است. از این رو کودکان از زمانی که قادر می شوند با بیان ساده ترین عبارات با مادر و پدر و اطرافیان خود ارتباط برقرار کنند، به تدریج قابلیت فراگیری احترام را نیز می یابند. باید بدانیم آنچه به کودک می دهیم همان را پس می گیریم. بنابراین در دوره کودکی، اساس یادگیری و آموختن کودکان بر پایه تقلید و اقتباس، استوار است. لذا کودکان در این دوران، همان حرکات پدران و مادران خود را تقلید و انجام می دهند و کم کم احترام گذاشتن به بزرگ ترها در آنان درونی می گردد و در دوران بلوغ این عادت پسندیده را رها نخواهند کرد. بنابراین والدین لازم است بیش از آن که اهمیت احترام به بزرگ ترها را متذکر شوند، در عمل بی احترامی کردن را به کودکان نیاموزند و آنها را به بی احترامی کردن وادار نسازند.

ب) تأثیر مدرسه و مربیان مدارس       
مدرسه، مکانی است که در آموزش احترام به کودک، نقشی مهم ایفا نموده و در رشد و تکامل شخصیت کودک تأثیر انکار ناپذیر دارد. تحقیقات نشان می دهد که شیوه برخورد و کلام مربی در تقویت احترام کودکان نسبت به بزرگسالان تاثیر تعیین کننده ای دارد. لذا مدرسه نیز می تواند همانند خانواده در ایجاد صفت احترام به دیگران و با رفع صفت ناپسند عدم احترام به دیگران، کودکان را یاری داده و آنان را در جهت خلق و خوی پسندیده احترام به بزرگ ترها تربیت نماید. باید بپذیریم که مسئولیت اولیای مدرسه به پرورش قوای عقلانی و آشنا ساختن دانش آموزان به ارزش های شناختی، اجتماعی و اخلاقی، خلاصه نمی شود، بلکه اینان مسئول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگار و سلامت روانی کودکان نیز هستند؛ لذا عدم تحقیر کودکان و برخورد همراه با احترام به شخصیت کودکان و رفتار نیکو و پسندیده، خود به خود کودکان را در مسیر رفع این عادت ناپسند قرار می دهد. مربیان باید توجه داشته باشند که یکی از موانع بزرگ ارتباط خوب، سرزنش کردن دیگران است. در این رابطه، پسندیده است مربیان مدارس، بر اساس زمینه های فطری کودکان، ارزش های ایمانی، اخلاقی و عملی کودکان را تقویت نموده و زمینه پرورش آنان را فراهم آورده و در عمل به آنان، احترام به دیگران را بیاموزند و کودکان را همچون مشاوری بدانند که در کارها و امور، همراه آنها هستند.       
پرسشگر گرامی با مطالعه مطالب بالا حتما خود شما هم اذعان می کنید بدون همکاری والدین و داشتن کادر آموزشی مناسب در مدرسه که با کودکان با مهربانی و کرامت برخورد می کنند، این اتفاق امکان پذیر نمی باشد؛ بنابراین برای اینکه در کار خود به موفقیت برسید لازم است تا هم خانواده دانش آموز و هم کادر مدرسه را در این زمینه با خود همراه کنید.

اکنون که تا حدی با نقش خانواده و کادر آموزشی آشنا شدید به راه های آموزش احترام به دیگران به کودک اشاره می کنیم :       
1. مهم ترین کار در آموزش ارزش ها به کودک، برقرار کردن ارتباط عاطفی با کودک می باشد. برای اینکه بهتر به اهمیت این ارتباط پی ببرید، مثالی برای شما ذکر می کنم؛ تصور کنید نخی را به یک ماشین اسباب بازی بسته اید و با این نخ قصد دارید این ماشین را جا به جا کنید، تا زمانی که اتصال نخ به ماشین بر قرار است، شما به راحتی ماشین را جا به جا می کنید، ناگهان نخ پاره می شود؛ هر چه انرژی وارد می کنید فایده ای ندارد، چرا که اتصال شما با ماشین قطع شده است. دقیقا ایجاد ارتباط عاطفی با کودک نقش این نخ را بازی می کند، نقش پلی بین شما و کودکتان را دارد. تا زمانی این پل بین شما و کودک ایجاد نشده است، تلاش های تربیتی شما فایده ای ندارد و به هیچ نتیجه ای نمی رسد. پس در اولین گام باید تلاش کنید که این پل بین شما و دانش آموز برقرار شود.
2. سعی کنید با دانش آموزان با کرامت و با احترام رفتار کنید. به یاد داشته باشید، کودکان بیش از اینکه از سخنان ما چیز یاد بگیرند از رفتار ما می آموزند که چگونه رفتار کنند.
3. استفاده از داستان؛ زبان کودک داستان است؛ شما می توانید با مطالعه کتب داستانی که درباره موضوع مورد نظر شما می باشد و تعریف آن برای دانش آموزان به صورت غیر مستقیم به اهمیت احترام به دیگران اشاره کنید. البته لازم نیست به صورت صد در صد از کتاب داستان های موجود در بازار استفاده کنید؛ بلکه با کمی خلاقیت می توانید خودتان داستان هایی را در این زمینه بسازید و برای دانش آموزان تعریف کنید.
4. بازی یکی دیگر از ابزار انتقال مفاهیم دینی به کودکان است. از طریق بازی می توانید مفاهیم مورد نظرتان را به کودک منتقل نمایید. شما می توانید با فضا سازی از طریق بازی، احترام به بزرگترها را به دانش آموزان یاد دهید. به عنوان مثال : (در فضای بازی ) شما در خانه به عنوان مادر خانواده مشغول غذا پختن هستید و فرزندتان(یکی از دانش آموزان) وارد خانه می شود و بدون سلام و توجه به شما به اتاق خود می رود. در این حال با خود گویی احساسات خود را از رفتار نادرست فرزندتان یبان می کنید تا دانش آموزان بفهمند که چگونه با یک رفتار نادرست موجب اذیت والدین خود می شوند و یا بازی هایی دیگری از این دست.
5. شعر به خاطر کلام موزون و آهنگینی که دارد، بسیار مورد علاقه کودکان است؛ خوشبختانه بعد از انقلاب شعرهای خوبی در زمینه انتقال ارزش ها به کودکان سروده شده است، شما می توانید هر از چند گاهی این شعرها را برای دانش آموزان بخوانید.         
6. از زبان تمثیل استفاده کنید. کودکان زبان تمثیل را به خوبی درک می کنند. به عنوان مثال به کودک بگوئید چرا زمانی که پدر و مادرتان با پدر بزرگ شما روبرو می شود به او احترام می گذارند؟ منتظر جواب او باشید. پس از آنکه به سوال شما جواب داد؛ بگوئید شما هم باید مانند پدر و مادرتان به بزرگتر ها احترام بگذارید؛ خود شما می توانید مثال های بیشتری از این دست بسازید. 
7. با مطالعه کتاب هایی که در زمینه رشد کودک و نوجوان نوشته شده است، اطلاعات خود را درباره ویژگی های کودک افزایش دهید تا بتوانید پاسخ های کودک را با توجه به توانایی های ذهنی او جواب دهید.
8. استفاده از گفت و گو سقراطی؛ در این روش سوالات منظمی را از کودک می پرسیم و این چرخه را آنقدر ادامه می دهیم تا سرانجام کودک (به صورت اتوماتیک) به نتیجه دلخواه ما برسد. چرخه سوالات با توجه به پاسخ کودک تنظیم می شود.  
- به نظر تو یک بزرگتر با تو چه فرقی دارد؟        
- کودک : به نظر من هیچ فرقی ندارد.    
- یعنی قیافه، موهای صورت، قد و زور تو با یک بزرگتر یک اندازه است؟     
- البته که نه.   
- پس قبول داری که بزرگتر ها با تو فرق دارند؟   
- بله، قبول دارم.
- بابا وقتی که با پدر بزرگ روبرو می شود چگونه رفتار می کند؟    
- سلام می کند.
- دقت کن، دیگه چه کارهایی می کند.   
- با مهربانی اگه پدر بزرگ کاری داشته باشد انجام می دهد.
و اینقدر این سوالات را ادامه می دهیم تا کودک به نتیجه دلخواه ما برسد. البته موردی که ما بیان کردیم تنها یک مثال بود و شما می توانید بر اساس توانایی های کودک، گفت و گو را به صورت دیگری تنظیم کنید.

سخن بزرگان

تصویر مرتبط


فردریک شوپن    

به فرزندان خود در کودکی احترام کنید تا به شما در بزرگسالی احترام کنند


افلاطون    

احترام پیر وجوان نمی شناسد ولی احترام از سوی جوانان ارزشمند تر و امیدوار کننده تر است


امانوئل کانت    

بالاترین درجه احترام به کسی,به میل او رفتار کردن است


چارلز دیکنز    

هرکه در جوانی احترام کند,در پیری احترام بیند


آدام اسمیت    

هر قدر به دیگران احترام بگذاری برای خودت احترام خریده ایی


ارنست همینگوی    

احترام به افراد جامعه در حقیقت احترام به خود جامعه است


منتسکیو    

آنکه توقع احترام از دیگران دارد , خود نیز باید احترام دیگران را برآورده کند


ولتر    

وقتی پدر و مادر رعایت احترام فرزندان خود را نمی کنند چگونه انتظار احترام از فرزندان دارند


پرل .س .باک    

احترام در حقیقت همان رعایت حال دیگران در موارد و موانع مختلف است


فرانتس کافکا    

احترام گذاشتن تنها در گفتار نیست بلکه در پندار و کردار نیز هست


شیلر    

احترام باید متقابل باشد والاء مسئله زیر دستی و بالادستی ایجاد می شود


ماری کوری    

احترام, بزرگی و کوچکی , فقر و ثروت, زشتی و زیبایی نمی شناسد


ابو علی سینا    

احترام باید قلبی و احساسی باشد ,احترام با زور, خود نوعی بی احترامی است


امیل زولا    

احترام مثل سکه ایی است که در همه جا می توان خرج کرد


هانری میلر    

از کودکی که احترام ندیده توقع احترام به بزرگتر ها را نداشته باشید


آندره موروا    

از احترام انفرادی , احترام اجتماعی نتیجه می شود و عکس آن نیز صادق است


لویی ماسینیون    

سوء استفاده از احترام دیگران , نهایت درجه رذالت است


ارسطو    

بزرگی در احترام داشتن نیست , بلکه در شایستگی داشتن احترام است


آندره موروا    

احترام را باید در خانه آموخت , در مدرسه تمرین کرد و درجامعه کامل نمود


امام سجاد (ع)   

بزرگان خود را احترام کنید, تا مورد احترام کوچک ها قرار گیرید


جان اشتاین بک    

اولین احترام بشر باید به خدا و اولیاء خداوند باشد


برتولد برشت    

همه پیامبران, فلاسفه و ادبا به مردم رعایت احترام را توصیه کرده اند


الکساندر دوما    

احترام بیش از حد سبب ایجاد توقع خواهد شد


حضرت محمد (ص)    

بدترین مردم کسی است که مردم از روی ترس, او را احترام کنند


روژه گارودی    

احترام به سواد و ثروت نیست بلکه ذاتی و جبلی است


سید جمال الدین اسدآبادی    

احترام واقعی را باید از پیغمبر(ص) آموخت که حتی به کودکان خردسال نیز سلام می کرد


ژان ژاک روسو    

احترام به دیگران را باید از همان دوران کودکی به آنان آموخت


آرتور شوپنهاور    

احترام چشمه جوشنده ای است که هرچه ازآن مصرف کنی , جوشش آن بیشتر می شود


جواهر لعل نهرو    

توقع احترام از کسی را نداشته باش تا احترامی را که به تو می گذارند شیرین تر جلوه کند

احترام و بزرگ داشتن یکدیگر

تصویر مرتبط


اگر انسان به دیگران احترام بگذارد دیگران نسبت به وی احترام خواهند گذاشت و اگر به آنها اهانت کند مورد اهانت آنان قرار خواهد گرفت.

بعضی از افراد به هیچ کس اعتماد ندارند بلکه به همه بدبین و بدگمانند عده‏ای هم کاملاً بر عکس این دسته‏اند کدام یک از این دو نگرش صحیح است؟ جواب این است که نه خوش گمانی مطلق، درست است و نه بد گمانی مطلق، بلکه شیوه درست آن است که در رفتار خود با مردم به آنان احترام بگذاریم. برای همکاری با هر انسانی پیش از هر چیز باید به او احترام بگذاریم. هیچ انسانی حاضر نمیشود برای دست یافتن به چیزی از حیثیت و احترام خود مایه بگذارد حتی کودکان برای خود احترام و کرامت قایلند و انتظار دارند که مردم با آنان با این دید رفتار کنند.

برای به دست آوردن دل مردم باید از اعتقاد به بزرگی و برتری خود بر دیگران چشم بپوشیم و خود را یکی از آنان و همردیف ایشان بدانیم. مردم طبعاً کسی را که به آنان اعتماد به نفس بدهد دوست دارند و از کسی که این اعتماد را از آنها سلب کند متنفرند. بنابراین، آن دوستی که بر اساس احترام متقابل استوار نباشد دوستی پایان پذیر و ازهمان آغاز محکوم به شکست است.

از امور قطعی که در خور شک و تردید نیست آن است که اگر انسان به دیگران احترام بگذارد دیگران نسبت به وی احترام خواهند گذاشت و اگر به آنها اهانت کند مورد اهانت آنان قرار خواهد گرفت.

از این رو از پیامبر خدا(ص) و ائمه اهل بیت(ع) روایاتی در لزوم بزرگداشت دوست، اکرام و احترام او وارد شده است تا از این راه روابط آنها تحکیم و دلها تصفیه و بردوستی و برادری آنها افزوده گردد.

پیامبر خدا(ص) میفرماید: هرکس برادر مؤمنش را احترام کند خداوند را احترام کرده و چه گمان دارید درباره کسی که خدا را احترام کرده خداوند با او چه کاری خواهد کرد.

مردم با کسی که به آنان احترام بگذارند و نسبت به ایشان ابزار توجه و قدردانی کند انس و الفت میگیرند، زیرا هر انسانی هراندازه هم مقام و موقعیت داشته باشد بازهم خود را دوست دارد و لذا در جستجوی کسی است که از او قدردانی کند و نسبت به وی اعتماد و اطمینان نشان دهد.

بسیاری از مردم با استفاده از روش احترام نهادن به طرف مقابل به نتایج مثبتی رسیده‏اند و هر انسانی میتواند این موضوع را تجربه کند.

ممکن است بپرسید که چگونه به مردم احترام گذاریم؟ و چگونه نشان دهیم که به آنان توجه و اهتمام داریم؟ در جواب باید گفت هر انسانی دارای خصلت یا رفتار و یا بعدی شایسته ستایش و تمجید است. وظیفه شما این است که این جنبه‏های خوب را بیابید و او را به سبب داشتن آنها تمجید کنید. در زمینه رفتار انسانی یک اصل مهم برای جلب مردم وجود دارد و آن این است که همیشه کاری کن تا اشخاص دیگر به اهمیت خود پی ببرند و خود را در نظر تو مهم احساس کنند. دستیابی به این اصل مهم هنگامی میسر است که به سطح سخن پیامبر خدا(ص) ارتقا یابیم که فرمود: آنچه برای خود دوست داری برای برادرت نیز دوست بدار و دست بر سر هرکه میخواهی بگذار و برای او همان را بخواه که برای خود میخواهی.

بهترین مردم کسی است که به دیگران بدون کمترین چشمداشتی احترام گذارد؛ درست مانند پیامبران که به مردم بی آن که انتظار احترامی از آنان داشته باشند احترام میگذارند و بی آنکه توقع پاداشی داشته باشند به آنان بذل و بخشش میکردند. شعار همه پیامبران این بوده است: بگو هیچ پاداشی از شما نمیخواهم.(سوره انعام ایه 90).

آیا کسی که به شما چیزی میدهد بی آن که به انتظار پاداشی داشته باشد دوستی خود را بر شما تحمیل نمیکند؟ به کسی که چنین کند علی رغم میل خود، به او عشق می‏ورزید و این نهایت نیکی در حق اوست. حدیث شریفی میفرماید به هر که میخواهی خوبی کن، در این صورت بر او فرمانروا خواهی شد.

 امام صادق(ع) نیز می‏فرماید: مؤمن با هر که روبه رو شود میگوید او بهتر و با تقواتر از من است. و میافزاید هرگاه با بهتر از خود مواجه شود در برابرش فروتنی میکند و هرگاه با بدتر و پایین‏تر از خود برخورد کند با خود میگوید شاید در ظاهر بد و در باطن خوب است. اگر چنین کند سرور مردم روزگار خویش میگردد.

بعضی از مردم نه تنها به دیگران احترام نمیگذارند، بلکه آنها را تحقیر نیز میکنند در صورتی که اسلام تحقیر مردم و اهانت به آنان را حرام کرده و در حدیثی آمده کسی که دین خود را سبک شمارد همان است که برادرانش را تحقیر میکند، زیرا چنین شخصی در واقع مردم را تحقیر نمیکند بلکه دین خود را که مایه اتحاد و اجتماع مردم با اوست کوچک می‏شمارد.

نتیجه آن که برای به دست آوردن دوستان زیاد باید بیاموزیم که چگونه خواه در مسائل بزرگ و پراهمیت یا در امور کوچک و کم اهمیت به مردم احترام بگذاریم. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که نخستین گام برای جلب مردم به خود و افزودن شمار دوستان احترام نهادن به همگان است.

 

دومین گام فروتنی و دوری از تکبر است. چه بسیار انسان‏هایی که تکبر پیشه کردند و با تفاخر و غرور بر زمین گام برداشتند چنان که گویی زمین را خواهند شکافت یا سر برکوه‏ها خواهند سایید اما دست روزگار آنان را واژگون و نابود کرد با چنین وضعی تکبر چه معنا دارد؟

 

چرا دانش آموزان برای معلمان خود احترام قائل نیستند ؟

 


تصویر مرتبط

چرا دانش آموزان برای معلمان خود احترام قائل نیستند ؟
سئوالی که اینجا مطرح می شود این است که به رغم همه ارزش و اعتباری که اسلام برای علم و معلم قائل است ، چرا از احترامی که دانش آموزان به معلم می گذاشته اند کم شده و روز به روز این احترام و اکرام کمرنگ تر می شود ، دلایل این کم توجهی فراوان است که در ذیل به بعضی از آن ها اشاره خواهیم داشت .

 1- ارزشها در جامعه کمرنگ شده اند :

اگرچه جامعه امروز ایران ظاهرا جامعه ای مذهبی است ، اما ارزش و اعتبار بسیاری از فضیلت های اخلاقی در آن ، به ویژه در میان جوانان و نوجوانان ، کمرنگ شده است . دلایل این امر فراوان اند ، اما از آن جا که برشمردن آن ها بحث اصلی این نوشته را به انحراف خواهد کشاند ، فقط به نتایج این موضوع اشاره می کنیم . آنچه مسلم است این است که امروزه جوانان بسیاری ارزش ها را نادیده گرفته ، کسانی را که به رعایت آن ها می پردازند مورد تمسخر و ریشخند قرار می دهند . به عنوام مثال زمانی سلام کردن و احترام گذاشتن به بزرگترها ارزش به شمار می آمد ، ولی حالا دانش آموزانی که این ارزش ها را رعایت می کنند ، توسط دوستانشان متهم به خود شیرین کردن ، توسری خوردبودن و ... می شوند . به عبارت دیگر ، امروزه احترام به معلم در بین بسیاری از دانش آموزان امری بیهوده ، کم ارزش و کار دانش آموزان چاپلوس و خود شیرین کن است .

2- تعلیم ، شغل معلمان قلمداد شده است :

پیش ترها رعایت ادب و حفظ حرمت کلاس و معلم ارزشی بالاتر داشت ، اما در حال حاضر رعایت اصول اولیه ادب اجتماعی در مدارس جایگاهی ندارد و دانش آموزان نگاهی ابزاری به معلم دارند . آنان دلیلی برای احترام گذاشتن به معلم پیدا نمی کنند . به نظر آنان معلمان افرادی اند که پول می گیرند تا مطالب کتاب را به آن ها یاد بدهند و وظیفه دارند در هر شرایطی این کار را انجام دهند ، بنابراین احترام قائل شدن برای آن ها معنی ندارد . به بیان دیگر آن ها معتقدند وقتی کسی پول می گیرد تا کارش را انجام دهد ، احترام گذاشتن به او و تکریم و تعظیم او کاری بی معنی و بی فایده است .

3- نظام آموزشی در برخورد با بی احترامی جدی نبوده است :

از آن جا که سیستم آموزشی کشور برنامه خاصی برای برخورد با دانش آموزانی که نسبت به معلمان بی احترامی کنند ، ندارد ، دانش آموزان گستاخ و بی انضباطی که به معلمان بی احترامی کنند ، ندارد ، دانش آموزان گستاخ و بی انضباطی که به معلمان بی احترامی کرده ، حرمت آنان را حفظ نمی کنند ، به درستی متنبه نشده ، به بی احترامی های خود ادامه می دهند . به عبارت دیگر ، سیستم تربیتی مدرسه و نظام آموزشی با دانش آموزانی که احترام معلمان را نگه نمی دارند برخورد جدی و مؤثر ندارد و به همین دلیل زمینه برای بی احترامی فراهم و مساعد است . برای مثال ، دانش آموزی که به سبب بی احترامی به معلم از کلاس درس اخراج می شود ، پس از مدت کوتاهی بدون برخورد انضباطی جدی و تأثیرگذار دوباره به کلاس درس می آید .

4- خانواده ها در آموزش ارزش ها کم کاری می کنند :

کودک آیینه تمام نمای خانواده خویش است که هر خوبی و بدی و هر آن چه را که در آن جا می بیند و می شنود ، در خود منعکس می سازد . از این رو کوشش مادران و پدران در پرورش صحیح فرزندان از بزرگترین کارهاست .پرورش اخلاقی ، تنها در مدرسه ها صورت نمی گیرد ، بلکه باید با کودک از روز زبان گشودن و گفتار فهمیدن به تمرین پرداخت . پیداست که نخست از کسانی انجام این وظیفه را می خواهیم که با کودک زندگی می کنند و پیوسته با اویند . آنان با کردار ، گفتار و روش خود در کودک اثر می گذارند . بنابراین آموزش رعایت ارزشهای اجتماعی و اخلاقی باید از خانواده ها شروع شود و در مدرسه ادامه یابد . ولی متأسفانه بسیاری از والدین این ارزش ها را نادیده می گیرند و آموزش های کافی را به فرزندانشان نمی دهند . به سخن دیگر ، پایه آموزش اصول تربیتی و رفتارهای مناسب اجتماعی در خانواده نهاده می شود . اما متأسفانه در فضای فرزند سالارانه ای که وجود دارد ، فرزندان با ادب اجتماعی آشنا نمی شوند و نه تنها این اصول را در خانه رعایت نمی کنند ، بلکه در مدرسه نیز به آن توجهی ندارند ،  یکی از این آداب ، احترام به معلم است . علاوه بر این ، از آن جا که در بسیاری از خانواده های امروزی فرزند سالاری حکمفرماست ، بسیاری از والدین در برخوردهایی که بین معلمان و فرزندانشان پیش می آید ، بدون توجه به حقیقت ، جانب فرزندانشان را می گیرند . این امر که معمولا با توهین و بی احترامی به معلم همراه است ، دیوار کوتاه و نازک احترام میان دانش آموزان و معلمان را فروریخته ، آنان را طلبکار معلمان جلوه خواهد داد . بدیهی است این گونه تربیت ، کم رنگ شدن احترام به معلم را به همراه خواهد داشت .

5- تغییرات جهانی ، فرهنگ های بومی را تهدید و تحقیر می کند :

جهان در هزاره سوم با شتابی تصاعدی شاهد شکل گیری تحولات و دگرگونی های عمیق در بسیاری از ابعاد است . این نو شدن تنها در ابزار و روش نیست بلکه اندیشه و نگرش انسان به خود و جهان اطراف نیز متحول می شود . ماهیت پیچیده و سرعت تحولات جهانی به گونه ای است که شتاب فزاینده این نو شدن با دهه های قبل قابل قیاس نیست . این شتاب تصاعدی نه در تغییرات ابزاری و فناوری که حتی در ماهیت انسانی نیز رخ می دهد و این تغییر سبب پیدایی تحولات تازه در نظام تعلیم و تربیت می شود . امروزه در بسیاری از نقاط جهان جوانان علیه جوامع سنتی در حال شورش اند و از همه نظر خود را از فرهنگ سنتی دور می دارند . مثلا با پوشیدن لباس های عجیب و غریب و شنیدن موسیقی خاص خود مشکل بزرگی در آموزش و پرورش پدید می آورند . آن ها خواستار دگرگونی عمیق در همه شئون زندگی اند . تأثیر این فرایند را در بسیاری از رفتارهای دانش آموزان می توان مشاهده کرد . بعضی از دانش آموزان ایرانی نیز به فرهنگ بومی و اسلامی خویش به دیده تحقیر نگریسته ، از پاسداشت بسیاری از ارزش های آن ، از جمله احترام گذاشتن به معلمان ، سرباز می زنند .

6- امروزه معلمان تنها منبع برای کسب دانش نیستند :

در حال حاضر بخش عظیمی از افراد بشر از طریق برنامه های رادیویی و تلویزیونی و نیز سایر دستگاه ها و رسانه های اطلاع رسانی که در دسترس دارند ، به کسب معلومات پرداخته ، عمیقا تحت تأثیر قرار می گیرند ؛ این در حالی است که در گذشته معلمان تنها منبع کسب علم و دانش بودند . دانش آموزان نیز در پرتو وسایل ارتباطی مثل ماهواره ، کامپیوتر و اینترنت در اسرع وقت می توانند از دقیق ترین مسائل علمی آگاه شوند .

به علت وقوع این انقلاب در ارتباطات و فناوری های جدید ، جوانان به شدت تأثیر پذیرفته ، ارزش های جدیدی را درک می کنند و ارزش های سنتی و هنجارهای قدیمی در صورتی که نتوانند با ابزارها و روش های جدید و عقلانی به نسل جدید انتقال پیدا کنند ، کارایی خود را از دست خواهند داد . به عبارت دیگر ، امروزه دانش آموزان با وسایلی رو به رویند که در بعضی موارد اطلاعات و دانش بیشتری نسبت به معلم در اختیار آنان قرار می دهند . این دگرگونی و زندگی ماشینی باعث شده است که معلم ارزش و والایی خود را تا حدودی از دست داده ، از احترام و ارزش او کاسته شود .

7- فرهنگ های دیگر بر ما تأثیر گذاشته است :

پیشرفت سریع و حیرت انگیز تمدن صنعتی اروپا و توسعه بی نظیر میدان فعالیت علوم طبیعی در غرب با همه فوایدی که در زمینه های مادی برای انسان ها در برداشت ، متضمن پاره ای از ثمرات تلخ معنوی و انحراف فکری نیز بود. جدا شدن دین از علم باعث شد که علم مطلقا در خدمت مادیات قرار بگیرد و برنامه های آموزش و پرورش غربی و شرقی بر اساس سودجویی و رسیدن به نیازها و لذایذ جسمی و دنیوی پی ریزی شود ؛ و اگر هم در این جوامع تربیت اخلاقی مطرح می شود ، اخلاقی است که هدفش منافع زودگذر دنیوی است . این دیدگان بر فرهنگ ما هم تأثیر گذالشت . ردپای این فرهنگ در جامعه ما باعث شد که ارزش و اعتبار معلم کاسته شده ، احترام و تکریم او در بعضی از جاها به فراموشی سپرده شود .

8- بین نهادهای مختلف تربیتی همخوانی وجود ندارد :

مسئولیت آموزش ارزشها وظیفه همه نیروهای تربیتی جامعه ، یعنی خانواده ، مدرسه و نهادهای گوناگون اجتماعی مانند نهادهای سیاسی ، اداری و تبلیغی است و ضروری است اهداف و فعالیتهای این نیروهای تربیتی با یکدیگر هماهنگ باشد تا فعالیت نهادهای اجتماعی در تقابل با تضاد با فعالیت های مدارس قرار نگیرد . تجربه نشان داده است که واگذاری آموزش ارزش ها به خانواده یا مساجد به تنهایی نتیجه مطلوب را به بار نمی آورد و از آن جا که مرجع و اساس رفتار دانش آموز ، معلم ، همسالان ، پدر و مادر و سایر افراد خانواده ، مدرسه و جامعه اند ، بنابراین ارزش ها باید توسط همه این نهادها آموزش داده شود تا عدم هماهنگی و همخوانی بین آن ها ، دوگانگی ،تشکیک ، تعارض و تضاد را در دانش آموزان ایجاد نکند . هماهنگی و همسویی عوامل اثرگذار در پرورش دانش آموزان بسیار مهم و تعیین کننده است .

9- ارزش ها در مدارس آموزش داده نمی شوند :

فقط والدین نیستند که تحت تأثیر فرهنگ فرزند سالاری ، دانش آموزان را به خود رها کرده و دست از آموزش ارزش ها و اخلاق به آن ها کشیده اند ، بلکه مدارس امروزی نیز بیش تر از هر چیز به آموزش علوم ، فنون و مفاهیم پرداخته و در بسیاری از موارد آموزش ارزش های اخلاقی ، اجتماعی و ... در آن ها نادیده گرفته شده و با کم توجهی و بی مهری همراه شده است . همین امر سبب شده که دانش آموزان به ارزش ها ، از جمله احترام به معلم بی توجه باشند ، این در حالی است که در زمان های قدیم آموزش کتاب های اخلاق و آداب اجتماعی از مهم ترین و اصلی ترین مقولات آموزشی محسوب می شدند .

حقیقت این است که نظام های تربیتی در دو سطح جهانی و محلی به میزان گسترده ای تعلیم ارزش ها را نادیده انگاشته و تلاش خود را معطوف به آموزش های شناختی ، ابزاری و مهارت های فنی کرده اند . مراد از شناخت های ابزاری دانستنی هایی است که دانش آموزان را در راه کسب درآمد یاری می کند . اما تربیت ضمیر و روح انسان که ارزش ها هسته اصلی آن را تشکیل می دهند ، چنان نادیده انگاشته شده اند که گویی تعلیم ارزش ها در مقایسه با آموزش مواد درسی ، امری ثانوی و فرعی است یا به عهده نهادهای دیگر مانند خانواده یا مساجد یا کلیساهاست . به عبارت دیگر ، امروزه تعلیم و تربیت عملا به آمادگی برای امتحانات و به تقویت ساده حافظه بدل شده است . بدیهی است دست پروردگان این نظام آموزشی که از اخلاق و فضائل اخلاقی بهره ای نبرده اند ، ارزش و احترام قابل توجهی برای معلم قائل نیستند . به قول ایرج میرزا از آن جا که معلمان قدر معلم دانستن و احترام به او را به دانش آموزان آموزش نداده اند ، اکنون با بی مهری و بی احترامی آنان مواجه اند .

10- شأن و جایگاه معلمی برای دانش آموزان تبیین نشده است .

همان گونه که می دانیم علت توجه بیش از اندازه اسلام به احترام و تکریم معلم ، ارزش و اعتباری است که برای علم و فواید آن قائل است . متأسفانه ارزش و جایگاه علم ، عالم و معلمی در هیچ جای نظام آموزشی به دانش آموزان تعلیم داده نمی شود . بدیهی است اگر دانش آموزان با فلسفه احترام به معلم و تکریم او آشنایی داشته ، از دلایل آن آگاه باشند ، با رغبت و تمایل بیش تری به این امر می پردازند . اما با کمال تأیف در هیچ دوره آموزشی مقام معلم ، اهمیت و اعتبار آن به خوبی و به طریق علمی همراه با فلسفه و بایدها و نبایدهای آن برای دانش آموزان تشیح نشده است تا آنان با پی بردن به اهمیت و اعتبار معلم در احترام و تکریم او کوشا باشند . علاوه بر این از آن جا که به علت سیاست های اشتباه و نادرست فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی امروزه ارزش پول ، دارایی و ثروت از علم و دانش بیش تر شده است ، دانش آموزان تمایل چندانی به علم و دانش و صاحبان آن ندارند .

11- بعضی از معلمان با روش های تربیتی آشنا نیستند !

مشکلات تربیتی فقط مختص دانش آموزان آموزش ندیده و تعلیم نایافته نیست ، چرا که متأسفانه بسیاری از معلمان نیز با اصول تربیت آشنا نیستند و در واکنش به برخوردها یا سوء تفاهم هایی که گاهی با کوچک ترین توضیح و تحمل از بین خواهند رفت ، رفتارهایی دور از ادب و حرف هایی دور از نزاکت از آنان شنیده می شود . وقتی معلمی حرفی زشت و ناپسند بزند چطور می توان توقع داشت دانش آموزان ادب را نسبت به او رعایت کرده ، به وی احترام بگذارند . البته این گونه موارد در بین معلمان کم اتفاق می افتد ، ولی همین میزان اندک نیز با توجه به الگو بودن معلمان و نیز تأثیر عمیقی که رفتار ایشان بر دانش آموزان می گذارد ، می تواند از میزان احترام به آنان بکاهد . متأسفانه این گونه برخوردها در جامعه امروز بیش تر از زمان گذشته شده است . دلیل این امر را می توان در آسان بودن معلم شدن و نیز تأثیر زندگی سخت و پرالتهاب امروزی و ... بر اعصاب و روان معلمان دانست . وقتی معلمی برای معلم شدن آموزش های صحیح و درست اخلاقی و ارزشی را دریافت نکرده باشد ، تحت تأثیر رفتارهای نامناسب و نابهنجاری های دانش آموزان نمی تواند واکنشی صحیح و اصولی از خود نشان دهد . برخورد بد و ناصحیح این گونه معلمان تا حدودی از احترام دانش آموزان نسبت به معلمان کاسته است . البته شاید بتوان گفت که معلمانی با این خصوصیت در دوران های گذشته هم وجود داشته اند . در پاسخ به این نکته باید یادآور شویم که اولا : شمار این گونه معلمان در گذشته بسیار اندک بوده است و معلمان به خاطر گذراندن دوره های طولانی تحصیل علم و اخلاق کم تر با مشکلات تربیتی مواجه بوده اند . ثانیا : به علت کمبود وسایل ارتباط جمعی ، طرز اخلاق و رفتار آنان در همان کلاس درس و نهایتا در همان شهر پخش می شده است ، اما امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی کوچک ترین برخورد معلم با دانش آموزان در بسیاری از موارد پس از چند ساعت در سراسر کشور یا حتی جهان پخش شده ، در معرض دید عموم قرار می گیرد .

12- بعضی افراد شایسته معلمی نیستند :

روشن است که هر کسی لیاقت ندارد مقام والای معلمی را احراز کند و بتواند از عهده مسئولیتی که همانند مسئولیت انبیاست ، برآید . پیامبر اکرم (ص) فرمود : « بالتعلیم ارسلت». پس هر کس شغل شریف معلمی را پیشه کند می باید در اعمال و گفتار خود ، رسول خدا را سرمشق خویش قرار دهد و سنگینی این مسئولیت را تحمل کند و چنان چه نتواند از عهده برآید باید از تصدی آن خودداری کند . چه بسا افرادی که برای احراز این شغل شریف آمادگی ندارند اما برای ارتزاق به آن می پردازند و معلوم است که در این صورت چنان که باید و شاید به وظیفه خود عمل نمی کنند و آن را به نحو شایسته انجام نمی دهند . معلمانی که در راه تعلیم و علم و دانش به دانش آموزان به چیزی بیش تر از وظیفه عادی و معمولی خود اعتقاد ندارند یا فقط از بد حادثه و از سر اجبار به معلمی روی آورده اند (متأسفانه شمار ایشان در میان معلمان کم نیست ) ، با معلم ستوده شده در فرهنگ اسلامی بسیار فاصله دارند .

13- وضع مالی معلمان مناسب نیست :

معلم باید قدر خود را بداند که مردم را از ظلمات جهل نجات می دهد و به آنان روشنایی می بخشد تا به حقایق عالم پی ببرند و در زندگی با علم و بینش پیش بروند و راه سعادت را در پیش بگیرند . لذا مستحق پاداش فراوان و اجر بسیار بزرگ است که حق او با پاداش مادی و دنیوی ادا نمی شود . به رغم این که حق معلم با پاداش های مادی ادا نمی شود اما بر جامعه است که زحمات او را پاس و مقام او را گرامی بدارد ، چرا که او آنقدر شأن و منزلت دارد که در ملکوت آسمان از او به عظمت یاد می کنند و بدون شک این بدان معنا نیست که اجتماع حقوق مادی او را نادیده بگیرد و از تهیه وسایل معیشت او غفلت نماید ، به طوری که اداره امور زندگی فکر او را مشغول کند و از اهدافش که همانند نشر علم و فضیلت و روشن کردن اذهان جامعه است ، باز دارد . متأسفانه حقوقی که به معلمان در همه سطوح پرداخت می شود باعث شده است که آنان وضع مالی نامناسبی در جامعه امروز داشته باشند و این امر تا حدودی بر جایگاه و شأن معلمی تأثیر منفی گذاشته است . به این معنی که معلمان از نظر مالی ، از طبقه متوسط یا ضعیف جامعه محسوب شده ، از نظر بسیاری از دانش آموزان شغل آن ها چندان قابل احترام نیست .

14- احترام ناشی از ترس از بین رفته است :

در گذشته بسیاری از دانش آموزان به علت عدم شناخت نسبت به معلم و سیستم آموزشی و تربیتی ، از معلمان ترسیده و نسبت به آنان احترام قائل بوده اند . هر چند این احترام ناشی از ترس از معلم و احیانا قدرت او در کارها بوده است اما نوعی احترام محسوب می شود که در بسیاری از دانش آموزان در زمان های گذشته وجود داشته است . امروزه با افزایش سطح آگاهی های مردم که به علت گسترش وسایل ارتباط جمعی و اطلاع رسانی صورت گرفته است ، دانش آموزان دریافته اند که معلمان نیز مانند آنان انسان هایی اند که در جامعه زندگی می کنند و مثل هر انسان دیگر می توانند کارهای درست و انسانی انجام داده ، یا مرتکب خطا و اشتباه شوند . بنابراین احترامی که ناشی از عدم آگاهی از حیطه وظایف و محدوده اختیارات و قدرت معلم بوده ، امروزه از بین رفته است .

15- بعضی از معلمان شأن معلمی را حفظ نمی کنند :

معلمی که برای تأمین معاش خود و خانواده اش علاوه بر خدمت موظف در محیط مدرسه مجبور می شود ساعت های متمادی به طور فوق العاده در مراکز آموزشی دیگر اشتغال دشاته باشد و با خستگی ذهنی و فکری صبح روز بعد وارد کلاس درس شود ، معلمی که برای گذران امور زندگی مسافر کشی می کند ، یا معلمی که دست به هر کاری می زند تا پول بیشتری به دست آورد ، نمی تواند معلم محبوب و مقتدری برای دانش آموزانش باشد . بدون تردید کارکردن عیب نیست و تلاش شرافتمندانه برای تأمین معاش همواره امری مقبول و پسندیده است ، لیکن اشتغال به هر کاری در شأن و منزلت معلمان نیست . لازم است معلم عظمت مقام خود را حفظ کند و خود را در اجتماع معزز و محترم بدارد ، برای نیل به این موقعیت باید رفتار او مطابق موازین علمی و مقام والایش باشد . هنگامی که معلم مراقب اعمال و رفتار خود باشد و کارهایش را بر وفق موازین عقلانی و انسانی انجام دهد ، بدون شک در شاگردانش تأثیر دارد و آن ها ضمن احترام به او از وی پیروی خواهند کرد . رهبر فرزانه انقلاب در یکی از سخنرانی های خود در دیدار با معلمان به این نکته ظریف اشاره کرده ، می فرمایند : « شما معلمان هم باید قدر خود را بدانید ، یعنی به معلم بودن اهمیت دهید . معلم بودن افتخاری فوق خیلی از چیزهاست . این که کسی افتخار کند معلم است و معلم بودنش را قدر بداند و برای تعلیم و تربیت تلاش کند ، یکی از بزرگترین ارزش های نظام اسلامی است » .

به عبارت دیگر از آن جا که شأن و منزلت معلمی توسط بعضی از معلمان حفظ نشده و آنان با انجام کارهایی دور از شأن معلمی ، از منزلت اجتماعی معلمان کاسته اند ، ارزش و اعتبار ایشان کاهش یافته ، میزان احترام و اکرام دانش آموزان نسبت به آنان کم شده است.

16- بسیاری از معلمان عمل به علم را فراموش کرده اند :

امیر مؤمنان فرموده اند : هر کس خود را پیشوا و الگوی مردم کند ، لازم است قبل از یاد دادن و راهنمایی دیگران نخست به تعلیم خود بپردازد و پیش از آن که دیگران را به زبان تأدیب کند باید به روش و عمل خود آنان را تأدیب نماید . کسی که خود را تعلیم می دهد و تربیت می کند سزاوار تکریم و احترام بیش تری از تعلیم می دهد و تربیت می کند سزاوار تکریم و احترام بیش تری از تعلیم دهنده و تربیت کننده مردم است و به قول آلکسیس کارل فقط کسانی مربی خوبی اند که به آن چه می گویند معتقد باشند و عمل کنند . بر این اساس معلمی موفق است که خود الگوی عملی فکری باشد که ارائه می دهد . شایسته نیست که معلم دانش آموزان را از خلق و خویی نهی کند ، در حالی که خود به آن مبادرت می ورزد ، یا از آنان بخواهد عملی را انجام دهند ، ولی خودش به آن اقدام نکند . در این حالت دانش آموزان به آموزش های او توجه نکرده ، او را انسانی دو رو به حساب می آورند که شایسته احترام و ادب نیست . طبق تحقیقاتی که پاره ای از روان شناسان انجام داده اند ، شاگردان در اکثر موارد از عمل معلم پیروی می کنند نه از گفته او . از آن جا که بسیاری از معلمان امروزی فقط اهل حرف اند و عمل به علم و دانشی که آموزش داده اند در ایشان مشاهده نمی شود ، توسط بسیاری از دانش آموزان مورد انتقاد قرار گرفته و از احترام به ایشان کاسته شده است .

17- رسانه های جمعی به معلمان نپرداخته اند :

 رادیو ، تلویزیون ، مطبوعات و به طور کلی رسانه های جمعی در پایین آوردن ارزش و نقش معلمان در جامعه تأثیر داشته اند . از آن جا که این رسانه ها قدرت فراوانی در تغییر ذائقه فرهنگی ، علمی ، اقتصادی ، اجتماعی و اخلاقی هر جامعه دارند ، نکوداشت مقام معلم توسط آن ها می تواند اثر فراوانی بر جامعه بگذارد . متأسفانه در سال های اخیر هیچ یک از قهرمانان محبوب و موفق کارهای رادیویی و تلویزیونی یا مطبوعاتی ، معلم نبوده اند . دست اندرکاران این رسانه ها ترجیح داده اند که قهرمانان آن ها مهندس ، دکتر ، سرمایه دار و ... باشند . اگر هم در کاری به معلمان پرداخته اند چنان غیرتخصصی و به دور از واقعیت بوده است که کمکی به نکوداشت مقام معلم نکرده اند ، گویا معلمان در این جامعه هیچ تأثیر مثبت و جذابی ندارند .

چه باید کرد ؟

هرگاه جامعه ای با بلند اندیشی ، جامع نگری ، رایزنی و مشورت با اهل نظر ، انجام اقدامات فرهنگی و اجتماعی و اتخاذ تدابیر روان شناختی بتواند در میان دانش آموزان نگرشی پویا و بازخوردی قوی و غنی نسبت به منزلت و مقام معلمی ایجاد کند ، شاهد احترام و تکریم فراوان نسبت به معلم خواهد بود . هم چنان که رهبر معظم انقلاب فرموده اند : « امروز همه باید احساس تکریم به معلمان را در فضای فرهنگی جامعه و در ذهن مردم بیش از پیش تشدید کنند ، چون تکریم نسبت به معلم و بزرگداشت او به معنی واقعی کلمه آثار بسیار مثبتی را در فرهنگ جامعه و تعلیم و تربیت باقی می گذارد » .

در این بخش به طور خلاصه به راه حل ها و راه کارهایی اشاره می کنیم که می توانند به خانواده ، مدرسه و جامعه کمک کنند تا ارزش مقام معلم را به خوبی بشناسانند و دانش آموزان را به احترام و اکرام نسبت به معلمان تشویق و ترغیب کنند .

الف) خانواده :

خانواده ها باید در تربیت فرزندان نقش بیش تری برعهده بگیرند و همه چیز را از مدرسه نخواهند . به علت تأثیر فراوان خانواده و فرهنگ آن بر تربیت فرد ، خانواده ها باید ارزش هایی چون احترام قائل شدن برای معلمان را در خانه آموزش داده ، با آموزش های مدرسه ای و جامعه هماهنگ و همخوان شوند . علاوه بر این خانواده ها می توانند در تبیین نقش و جایگاه معلم برای فرزندان خود نقش مؤثری داشته باشند . به طوری که دانش آموزان بیاموزند احترام ایشان به معلم به خاطر زحمت او برای آموزش علم است و ارزش علم آن قدر زیاد است که وظیفه دارند به آموزش دهنده آن احترام بگذارند .

ب) مدرسه :

1- آموزش مستقیم : ارزش های اخلاقی مانند مسئولیت پذیری ، احترام به حقوق دیگران ، همکاری ، صداقت ، شجاعت و مهارت های ارتباطی باید مانند سایر دروس به طور مستقیم در کلاس درس آموزش داده شوند . 2- آموزش مفاهیم و مصداق ها ، بسیاری از کودکان در بدو ورود به مدرسه درک روشنی از ارزش های اساسی ندارند . اینان حتی اگر بتوانند مفاهیم فوق را درک کنند ، غالبا قادر نیستند آن ها را به زندگی روزمره خود ارتباط دهند . لازمه پرورش اخلاقی کودکان این است که در درک این نوع مفاهیم و چگونگی تطبیق آنها با موقعیت های روزمره زندگی به آن ها کمک کنیم . به طور مثال وقتی احترام را توصیف کردیم ، فهرستی از رفتارهایی را که می تواند نشان دهنده احترام دیگران ، به خصوص معلم باشد ، در اختیارشان قرار دهیم .

3- آموزش ارزش ها به صورت ناخواسته : در مدرسه این نوع آموزش نتیجه آگاهانه یا ناآگاهانه نوع سازماندهی ، سازمان اداری و روابط اجتماعی درون مؤسسه آموزشی است . مثلا اگر با مدرسه ای مواجه باشیم که ارتباط بین مدیر ، معلمان و کارکنان آن با دانش آموزان و نیز با همدیگر توأم با احترام و اکرام است ، این رفتار ناخواسته بر دانش آموزان تأثیر می گذارد . البته این گونه آموزش ناخواسته و گذراست و دانش آموزان به صورت اتفاقی و بدون تأمل در گزینه های دیگر و پیامدهای آن یک ارزش را می آموزند .این نوع آموزش مطلوب و لازم است ، اما کافی نیست .نوع روابط حاکم بر مدرسه و معلمان می تواند استبدادی ، آزادمنشانه ، توأم با احترام ، یا همراه با تحکم و بی احترامی باشد . دانش آموزان از طریق پی گیری این روابط در مدرسه می توانند هر یک از این شیوه ها را فراگیرند .

4- نوع برخورد و ارتباط در کلاس : نتایج برخی از پژوهش ها نشان داده است که دانش آموزان در طول سال تحصیلی یا خارج از آن ، از رفتار معلمان خود این ارزش ها را یاد می گیرند : دوستی و صمیمیت یا دوری از مردم و فرو رفتن در خود ، مسئولیت پذیری یا مسامحه و سهل انگاری ، احترام به دیگران و ترغیب و تشویق آنان یا توهین به اشخاص و بی ارزش تلقی کردن فعالیت ها و عملکردشان .

5- آموزش از طریق اردوها و فعالیت های خارج از مدرسه :

مدارس و نهادهای آموزشی به طور کلی به تنظیم فعالیت های اجتماعی ، ورزشی و اردوهای تفریحی و علمی می پردازند . از طریق این فعالیت ها دانش آموزان را می توان با ارزش هایی چون همدلی ، مسئولیت پذیری ، احترام متقابل و ... آشنا کرد .

6- آموزش ارزش ها در خلال دروس مختلف : آموزش مواد درسی مختلف ، فرصت های متعددی برای آموزش ارزش ها فراهم می آورد . میزان کارایی تعلیم ارزش ها در درس های مختلف ، به میزان درک معلم او هدف آن درس بستگی دارد .

ج) معلمان :

برای معلمی ، باید افراد علاقه مند و کوشا انتخاب شوند براساس یک برنامه صحیح و دقیق علمی به کسب علوم ، فنون و ارزش های اخلاقی و اجتماعی پرداخته ، به معلمی مشغول شوند . معلمان باید برای حفظ شأن و منزلت معلمی کوشا باشند و عمل کردن به علم خود را فراموش نکنند تا بتوانند الگوی قابل احترامی برای دانش آموزان باشند . افزایش حقوق معلمان و ترفیع منزلت اجتماعی ایشان نیز کمک مؤثری در جلب توجه و احترام دانش آموزان به معلمان خواهد داشت . به هر حال معلمان باید از نظر علمی و اخلاقی در سطح بالایی بوده ، از هر جهت قابل احترام و تکریم باشند .

د) جامعه :

برای این که ارزش های والای فرهنگ خودی را دربرخورد با فرهنگ های دیگر از دست ندهیم باید با شناخت دقیق فرهنگ بومی و ساختن یک زیربنای فرهنگی مناسب ، همخوانی و همسازی آن با فرهنگ های دیگر را افزایش داده ، برخودباختگی غلبه کنیم .

بازگشت به تفکر خودی و فرهنگ ملی و بومی و تلاش به منظور پیوند نیازهای روزمره به زمینه های تاریخی ، فرهنگی و اجتماعی ، رمز موفقیت و دستیابی به استقلال فرهنگی و به دور ماندن از تأثیرات سوء و نامناسب فرهنگ های دیگر است . علاوه بر این جامعه با تأکید بر ارزش های مثبت فرهنگ و کناره گیری از نکات منفی آن می تواند علاوه بر گسترش فرهنگ خودی ، از تأثیرگذاری فرهنگ بیگانه بر آن جلوگیری کند . بدین ترتیب از تحقیر و تهدید فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی جلوگیری شده ، با پای بندی به ارزش های والای آن ، احترام و تکریم معلمان به عنوان یکی از مصداق های ارزشی این فرهنگ ، مانند گذشته ها در جامعه افزایش خواهد یافت .

ه) هماهنگی بیان همه نهادها :

هرگاه بین جامعه ، خانواده ، مدرسه و ... روابط مؤثر و مفید برقرار گردد و در رفتار آنان هماهنگی و همخوانی وجود داشته باشد ، دعوت به ارزش ها و پای بندسازی افراد به رعایت این ارزشها بهتر و مؤثرتر خواهد بود . درست مثل این که چند نفر یا چند گروه بخواهند تخته سنگ بزرگ و سنگینی را جا به جا کنند . بدیهی است اگر هرکدام در یک جهت ایستاده ، حتی از همه توان و نیروی خود برای جابه جایی آن استفاده کنند ، حداکثر کاری که انجام داده اند ، خنثی سازی نیروهای وارده از طرف گروه های دیگر است . اما اگر این گروه ها همه در یک جهت ایستاده ، توان و نیروی خود را از یک سمت بر آن وارد کنند ، تأثیر و توان آن ها افزایش یافته ، سنگ به آسانی و سهولت جا به جا خواهد شد . احترام به معلم نیز اگر با همخوانی و همسویی همه نهادهای تربیتی همراه باشد تأثیر بیش تر و فراوان تری داشته ، دسترسی به هدف را آسان تر خواهد کرد . مناسب است این هماهنگی بین همه نهادهای تربیتی ایجاد شود تا همه ارزش ها و از جمله احترام به معلم جایگاه اصلی خود را به دست آورند .