از زمانی که بشر وارد عصر جدیدی شد و روابط اجتماعی نمود بیشتری پیدا کرد، قوانین برای تنظیم روابط بین اعضای جامعه وضع شد. ولی برای اختلاف عقیده و نظر چاره چیست؟ همه ما در عقاید و نظرات خود با دیگران متفاوت هستیم.اما زندگی اجتماعی مستلزم تعامل و ارتباط با دیگران و برای این منظور نیاز به درک و احترام متقابل بین اعضای جامعه هست.
برای رسیدن به تعامل و احترام متقابل نیاز به تحمیل نکردن عقاید خودمان به دیگران، سرزنش نکردن باورهای قلبی و عقاید دیگران و گوش دادن به نظرات دیگران بدون اظهار مخالفت و جبهه گیری هست. هر انسانی تحت فرهنگ خاص و ویژگی های ذاتی متفاوتی رشد کرده. پس به جای جبهه گیری و قضاوت راجع به دیگران به عقاید و نظرات هم احترام بگذاریم تا تعامل و تفاهم تو روابط اجتماعی پررنگ تر بشود.
پی نوشت: منظور از احترام گذاشتن به عقاید دیگران ، قبول کردن هر آنچه که طرف مقابل به اون اعتقاد دارد، نیست. هر انسانی عقیده و نظر خاص خودش را دارد و مجموع انها هویتش را شکل می دهد. ولی در روابط اجتماعی باید به دیگران و تفکر و نظراتشان احترام گذاشت.منظور احترام به انسانهاست. نه قبول کردن همه نظرات
اخلاق خوب یکی از عوامل موفقیت هر فردی در جامعه است. انسان های خشن و بد اخلاق تنها و بدون دوست می مانند. پیامبر اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله هدف از بعثت و رسالتش را تکمیل اخلاق و ارزش های انسانی می داند. «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»
قرآن یکی از عوامل موفقیت حضرت رسول را اخلاق خوب ایشان می داند:«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک؛ رحمت خدا تو را با خلق، مهربان و خوش خوی گردانید و اگر تند خو و سخت دل بودی مردم از پیرامون تو متفرق میشدند»
براساس آیه مذکور، اگر پیامبر اسلام، بداخلاق، تند خو و خشن بود؛ کسی اطراف ایشان جمع نمی شد و در جامعه تنها می ماند. ولی اخلاق فاضله پیامبر باعث شد که عرب جاهلی و بدور از هر نوع سواد و تمدن، جذب ایشان شود و برای اهداف ایشان، همه زندگیش را فدا کند.
روزی یکی از آقایان که اهل حال بود در خدمت مرحوم آیت الله بهاء الدینی نشسته بود و گفت: آقا حالتی پیدا کرده ام که از اجتماع بدم می آید، می خواهم منزوی شوم. آقا فرمود:
«نخیر. تمام ناراحتی عمر شما به اندازه ی یک ساعت پیامبر صلّی الله علیه و آله نیست. شما نیمچه آدم ها می خواهید منزوی شوید. شما باید در اجتماع باشید، که با برخورد شما مردم چیز بفهمند. شماها برکات پیامبر را می خواهید، امّا زحمات را نمی خواهید و از زیر بار آن می خواهید فرار کنید. پاشو؛ پاشو، برو سر جای خود بنشین. در ادامه، فرمود: این که درباره ی پیامبر صَلّی الله علیه و آله آمده است که «اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم» خُلق عظیم، این بود که پیامبر می دید آن ها آدم نیستند و طردشان نمی کرد و با هر کس به اندازه ی فهم و درکش روبرو می شد.»
عقل کلّ (پیامبر) را می گفتند، مجنون و دیوانه است . خداوند می فرماید: «ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ» می دید نمی شود سر به سر آن ها گذاشت. به حرف همه گوش می داد. می گفتند: «هُوَ اُذُنُ؛ او گوش است» یعنی مطالب حالیش نیست. غافلند که همه را می فهمد و مطابق استعداد آن ها عمل می کند.
می آمدند و می خوابیدند که حدیث بگو و نمی فهمیدند که نباید این طور بی ادبی کنند. آن افق عالی پیامبر صلّی الله علیه و آله و این فکر منحط و پست این ها و این که آمده است: «ما اُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ ما اُوذیتُ؛ هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد» جهتش شاید همین بود.
اگر کسی می خواهد تنها نباشد و در جامعه و در منزل محبوب دلها باشد؛ باید خوش اخلاق باشد و در غیر این صورت حتی نزدیکترین افراد او را دوست نخواهند داشت.
برخی از نکات اخلاقی که باید در مدرسه رعایت کرد:
رعایت نظم و انضباط
همکاری با اولیاء مدرسه
رعایت نظافت و بهداشت
برخورد مناسب به هم مدرسه ای ها
پرهیز از غیبت، تهمت و ...
اظهار محبت به دوستان
عرض سلام و احوالپرسی با دوستان
بلند نکردن صدا در برابر اساتید و دوستان
مسخره نکردن دیگران
تعارف کردن خوراکی ها
فاش نکردن همه اسرار زندگی
صمیمی بودن با دوستان
کمک دوستان در هنگام گرفتاری
کمک درسی به دوستانی که ضعیف ترند
نپوشیدن کفش و لباس هایی که بوی عرق می دهد
دادن جزوه، یادداشت و یا لوازم التحریر به دوستی که نیاز دارد
رعایت ادب هنگام ورود و خروج از مدرسه
رعایت نوبت در همه چیز.
محبت و مهربانی با پدر و مادر، امری است که عقل و شرع به ضرورت آن اقرار می کنند. خداوند مهربان در قرآن مجید می فرماید: وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ (اسراء: 24) از روی محبت و مهربانی، بال فروتنی را برای پدرو مادرت فرود آور.
بی تردید، اگر انسان به زحمت ها و رنج های بی شائبه والدین توجه کند، هرگز نیکی های آنان را از یاد نمی برد. امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: حق مادرت آن است که بدانی، او به گونه ای تو را حمل کرد که هیچ کس کسی را چنین حمل نکرده است و چنان ثمره ای از قلبش را به تو داده است که هیچ کس به کسی نمی دهد. او با جوارحش تو را حفظ کرده و هراسی از آن نداشته است که با وجود گرسنگی، تو را سیر و با وجود تشنگی، تو را سیراب کند و تو را بپوشاند. در حالی که خود برهنه است، خویشتن را در آفتاب، سایبان تو سازد و از برای تو از خواب دست کشد و تو را از گرما و سرما حفظ کند تا برای او باقی بمانی و تو نمی دانی سپاسش را به جای آری، مگر به یاری و توفیق الهی.
اگر شخصی کوچک ترین نیکی و احسانی در حق انسان به جای آورد، عقل تشکر و قدردانی از او را لازم می داند، حال با توجه به این که پدر و مادر سمبل نیکی و احسان به فرزند هستند و از جان خود برای پرورش او مایه می گذارند، سزاوارترین انسان ها برای احترام و قدردانی اند.
احترام به والدین را هم شرع تأکید می کند و هم عقل سفارش.
بهترین راه برای ابراز محبت به پدر و مادر، نرم گویی و خوش زبانی با آنهاست. پیشوایان معصوم علیهم السلام که بزرگ ترین مربیان بشری هستند، تندی به پدر و مادر را نهی کرده اند و حتی صدای ما نبایداز صدای آنان بلند باشد چه رسد به این که خدای ناکرده با آنان به زشتی سخن بگوییم که سخن زشت و ناسزا گفتن به والدین، از گناهان کبیره است. امام صادق علیه السلام سفارش کرده است: «حتی» هنگامی که پدر و مادرتان شما را می زنند، شما از درگاه خدا برای آن دو طلب غفران و بخشش کنید.» باز همان حضرت می فرماید: اگر پدر و مادر صدایشان را بلند کردند شما صدایتان را آهسته کنید و با آرامش با آنان سخن بگویید.» حتی نباید پدر و مادر را به نام کوچک صدا بزنند. نگریستن از روی مهربانی و عطوفت به صورت والدین، عبادت است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «هیچ گاه چشمانت را از نظر کردن به والدین پر مکن، مگر با رحمت و مهربانی.» خداوند در قرآن کریم در توصیه ای نیکو به همه آدمیان می فرماید: «وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا؛ با آنان با احترام سخن بگوی. (اسراء: 24) پس اگر می خواهیم محبت خود را به آنان اظهار کنیم و سپاس گزار و قدردان آنان باشیم، این سخن امام را به خود تلقین کنیم که: «در همه حال سپاس گزار والدین باشید، حتی در مواقعی که گفتار و کردار والدین مطابق میلتان نباشد». مطیع بودن در قبال پدر و مادر نشان دهنده محبت به آنهاست.
باید در همه حال با پدر و مادر، رفتاری شایسته داشت، چه رفتار آنها موافق میل فرزند باشد و چه برخلاف میل فرزند.
از توصیه های اسلامی، نگریستن به والدین از روی عطوفت و مهربانی و سپاس گزاری و قدردانی از آنهاست.
از آیه ها و روایت های تربیتی برمی آید که احسان به پدر و مادر در همه حال لازم است. هرگاه یکی از پدر و مادر یا هر دو آنان پیر شوند، فرزند باید متکفل امور آنان باشد، نه اینکه اداره امور آنان را به دیگران بسپارد و خود از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند. سپردن والدین پیر به خانه های سالمندان، خلاف مقتضای انسانیت و وجدان بشری است. پدر و مادر، تنها محتاج خوراک، پوشاک و خدمات معمولی و مادی نیستند، بلکه نیازمند محبت و دست گیری و مهربانی اند و این نیازمندی آنان، در خانه سالمندان و آسایشگاه ها تأمین نخواهد شد. هیچ فرزندی هرگز نباید از نگه داری و خدمت رساندن به پدر و مادر، اظهار انزجار و خستگی کند. البته نیکی به والدین، نباید تنها در زمان حیات و زندگی آنان باشد، بلکه پس از مرگ آن عزیزان نیز باید احسان به آنها را ادامه داد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «سرور نیکوکاران در روز قیامت، مردی است که بعد از فوت والدین، به آنان نیکی کرده است».
نیکی به پدر و مادر پس از مرگ، به صورت استغفار برای آنان، نماز خواندن، صدقه دادن، حج نمودن، روزه گرفتن از طرف آنان، ادای دین و اطعام فقرا تجلی می کند. چنان که احترام گذاشتن به آنان در زمان حیات نیز با کارهایی چون پیش قدم نشدن از آنان، ننشستن پیش از آنان، بلند شدن در مقابل آنان، فرو بردن خشم و ناراحتی خود، صدای خود را بلند نکردن و نخواندن آنان با اسم کوچک شکل می گیرد.
سپردن والدین به خانه سالمندان، نیازمندی آنان را به محبت و دست گیری و مهربانی تأمین نخواهد کرد.
بعد از فوت پدر و مادر نیز باید در حق آنان نیکی کرد، همانند: طلب آمرزش برای آنان، نماز خواندن، حج کردن از طرف آنان و صدقه دادن.
مفهوم یادگیری
من خوشحالم در جمع دوستانی که کار آموزشی و پرورشی انجام میدهند قرار گرفتم، بحثی را که ما در این جلسات دنبال خواهیم کر. تحت عنوان مهارتهای آموزشی و پرورشی یا به عبارت دیگر روشها و فنون تدریس خواهد بود و امروز در این جلسه ما بحث مفهوم یادگیری را خواهیم داشت.
شاید سؤ ال شود شما در زمینه مهارت آموزشی میخواهید بحث کنید. چرا بحث یادگیری را پیش میکشید .لازم به ذکر است هر نوع فعالیت آموزشی یا تدریس باید منجر به یادگیری شود. معلمی که میخواهد فعالیتی را، مهارتی را در کلاس دنبال کند باید توجه داشته باشد. نتیجه این فعالیتها باید منجر به یادگیری شود. بهمین دلیل ما بحث کوتاهی خواهیم داشت در زمینه یادگیری . یادگیری چیست ؟ چه نوع تحولی را در دانشآموز یا دانشجو باید ایجاد کنیم که به آن یادگیری گفته شود. در زمینه یادگیری روانشناسان تربیتی و متخصصان تعلیم و تربیت، تعاریف زیادی ارائه دادند که امکان بحث و بررسی آنها در این مقوله از برنامه امکان نخواهد داشت.
برخی از ویژگیهای والدین خوب
داشتن تبادل عاطفی :
والدین نسبت به هم عشق و محبت دارند.
فضای گرم و صمیمی و لبریز از محبت را برای فرزندان فراهم میکنند.
در هیچ شرایطی از ارائه محبت نسبت به فرزندان دریغ نمیکنند و از کاهش محبت به عنوان یکی از ابزارها تنبیه استفاده نمیکنند.
از کنترل و تسلط افراطی و دلسوزی بیش از حد که رشد عاطفی کودک را مختل میکند پرهیز مینمایند.
در میان اعضای خانواده تبعیض قائل نشده و گاهی با آنان درددل میکنند.
مثبتگرایی :به نقاط مثبت خود بیشتر اهمیت میدهند.
به رفتارهای خوب همسرشان بیشتر میاندیشند.
در برخورد با فرزندان همواره به کارهای خوبشان توجه بیشتری دارند.
نسبت به محیط زندگی و اطرافیان نگاه خوشبینانه دارند.
با ایجاد شرایط مناسب به ابراز نقاط قوت فرزندانشان کمک میکنند.
ارتباط مطلوب :
والدین نسبت به هم یکدل بوده و از روابط صمیمانه برخوردارند.
به فرزندان خود احترام گذاشته و از تحقیر شخصیت و انتقاد نابجای آنان پرهیز مینمایند.
با تشکیل جلسات خانواده و مشورت با فرزندان به رشد و اعتماد به نفس و ارزشمندبودن آنان کمک مینمایند.
وقت مناسب در اختیارشان قرار میدهند.
به اندیشیدن، درک مشکل، پیدا کردن راه حل با کمک همدیگر اهمیت میدهند.
در وقت مناسب از روش تذکر و یا توبیخ استفاده میکنند.
توجه به امور تحصیلی :
والدین با ایجاد فضای شاد و آرام زمینههای پیشرفت تحصیلی را فراهم میکنند.
با برنامهریزی لازم، روش صحیح مطالعه را به آنان میآموزند.
با ایجاد شرایط مناسب به ابراز توانائیها و نقاط قوت فرزندشان کمک مینمایند.
به منظور اطلاع و ارزیابی از امور تحصیلی پیگیریهای لازم را به عمل میآورند.
به رفت و آمد فرزندان و دوستان آنها توجه دارند.
با اولیاء مدرسه در زمینههای مختلف به ویژه در جلسات آموزشگاهی همکاری دارند.
برخورداری از نقش الگویی مطلوب :
به ارزشهای دینی، اخلاقی و خانوادگی پایبندند.
در کردار و گفتار خود هماهنگی دارند. (وحدت کردار و گفتار)
در شرایط مختلف مراقب رفتار مثبت و مفید خود هستند.
نقاط ضعف خود را پذیرفته و با متانت و صداقت رفتار میکنند.
با رفتار منطقی و متعادل خود سلامت فرزندان را فراهم میکنند.
نقش اجتماعی مؤثر و مطلوب :
برنامه منظم و از پیش تعیینشدهای برای همخوانی خواستههایشان از فرزندان و توانائیهای آنان دارند.
درک روشن و عمیق از تواناییهای فرزندان در زمینههای گوناگون فیزیکی، عاطفی، ذهنی یا عقلی، اجتماعی و اخلاقی دارند.
بر مبنای توجه به تواناییها و تمایلات فرزندان مسئولیتهای اجتماعی را تفویض میکنند.
با شرکتدادن فرزندان در فعالیتهای آزاد و متنوع زمینه درک موقعیت اجتماعی و نیازهای روانیشان را فراهم مینمایند.
مهارتهای اولیه و اساسی زندگی را به فرزندان آموزش میدهند.
در سنین بالاتر نقش تربیتی آنن از یک مصلح و یک هدایتکننده به یک مشاور تبدیل میشوند.